Descripción
فقط می دانم باید روی کاناپه بنشینم. سردم است ولی حتی نمی توانم برای خود چای درست کنم.تنها حسی که به خاطر دارم، عصبانیت و ناراحتی است.دوست دارم گریه کنم.یعنی چه اتفاقی برایم افتاده. نمی دانم چه مدت در همین حالت،خیره و گریان،نشسته بودم تا اینکه به خودم گفتم:باید سعی کنم بخوابم.شاید فردا شرایط بهتری پیدا کنم .